چرا اغلب برندهای ایرانی مشابه به نظر میرسند؟
در ابتدای ایجاد یک برند پوشاک، یکی از موارد حائز اهمیت، ارائه پاسخ این سوال است که من قرار است چه چیزی به بازار اضافه کنم و این کار را از چه طریقی انجام خواهم داد. اگرچه که نیاز به لباس به عنوان یک آیتم پوشیدنی آنقدر زیاد و همیشگی است که اکثر محصولات در نهایت قابل فروش خواهد بود، اما ما برای بدست آوردن جایگاهی در ذهن مخاطب، ناچار به افزودن چیزی جدید به بازار هستیم و در غیر این صورت با سایر تولیدکنندگان تفاوتی نخواهیم داشت.
در شرایطی که اغلب مواد اولیه مجموعهها از تامینکنندگان مشترک خریداری میشود و بعضا تولیدکنندگان یکسانی محصولات را تولید میکنند، داشتن یک هویت و طرز تفکر متمایز، جایگاه کسب و کار شما را در حد یک برند یا یک تولیدکننده پوشاک مشخص میکند. در حقیقت یک برند ارکان جهتسازی را برای خود مشخص کرده و به آنها پایبند است. این ارکان جهتساز چیزی جز ارزشها، ماموریت و چشمانداز نیستند.
1.ماموریت (Mission)
اگر صاحبین کسب و کار در ابتدای مسیر مشخص کنند که ماموریتشان خدمت رسانی به چه گروهی، ایجاد چه حس و تجربهای و یا فراهم آوردن چه امکانات و ارزشهایی برای مشتریان است، قطعا فعالیتهایشان سمت و سویی اختصاصی میگیرد. اما مشکل آنجاست که اغلب ماموریتها جز متنهایی در وبسایتها و برندبوکها نیستند و کمتر مجموعهای به ماموریت خود پایبند است. بیایید چند نمونه از ماموریت برندهای ایرانی را بخوانیم:
- ناریان: خلق تجربه خوشپوشی برای خانمهای مدرن
- زیبو: ما شیکپوشی، شادی و زیبایی را همراه اصالت ایرانی هدیه میدهیم.
- رمگا: مدرن بودن و شیک پوشی را همراه با راحتی و آزادی عمل احساس کنید.
- سلهبن: تولید حداقل نیاز پوشاک خانواده با بهترین کیفیت و حداقل قیمت ممکن برای تمام اقشار جامعه ایرانی
2.چشمانداز (Vision)
چشمانداز برند آن نقطه ایدهآلیست که باید جاهطلبانه و در عین حال قابل دسترس باشد. نه قرار است به آسانی به آن برسید و نه آنقدر سخت و دور باشد که از رسیدن به آن ناامید شوید. به چند نمونه از چشمانداز برندهای ایرانی توجه کنید:
- ناریان: اولین انتخاب خانمهای مدرن
- تندرست: سادگی و سازگاری با طبیعت
- سالیان: لذت خرید خانوادگی
- سلهبن: تولید حداقل نیاز پوشاک مردم ایران اعم از مردانه ، زنانه ، بچگانه با حضور در مراکز تمام استان های کشور جهت دسترسی آسان تا سال 1405
3.ارزشها (Values)
ارزشهای هر برند گویای این مسئله است که در مسیر پیادهسازی ماموریت خود و رسیدن به چشمانداز، به چه مواردی پایبند هستند و تحت هیچ شرایطی از آن تخطی نمیکنند. چند نمونه از ارزشهای برندهای ایرانی را بخوانیم:
- رمگا: سازگاری با محیط زیست / توانمندسازی جامعه به خصوص زنان از طریق پوشیدن لباس درست و نزدیک شدن به خود ایدهآل
- هاکوپیان: متعهد به انسان، خانواده، ایران، جامعه، محیط زیست / متکی به اصالت طراحی، تولید، اشتغال، صادرات و ارزشهای بخش خصوصی / متعهد به نظم، چابکی، اعتدال، تعالی طلبی، دوراندیشی، امیدواری، درستکاری و همکاری / متمرکز بر منابع داخلی و ارزشآفرینی داراییها
- بازلی: تعهد به ایران، خانواده و قوانین مدنی / متکی به دانش بهروز صنعت مد و فشن در زمینه طراحی و تولید / اشتغالزایی و کمک به احیای چرخه اقتصادی / تمرکز بر استفاده از منابع داخلی در زمینه متریال اولیه
همانطور که دیدید، تدوین ارکان جهتساز یک قدم حیاتی در راستای بدست آوردن جایگاه در ذهن مشتریان است. اگر مایلید اثر و جایگاهی خلق کنید که ماندگاری بیشتری داشته باشد، به درون خود برگردید، چشمانداز و ارزشهای خود را کشف کنید و بر مبنای آن کسب و کاری بسازید که هرچند کوچک، اما مشابه آن به سختی پیدا شود.
دیدگاهتان را بنویسید